غربی ها هرگز اشتباه نمی کنند، و احتمال بسیار کمی وجود دارد که در مورد کشتار حوله نیز اعتراف کنند که مرتکب اشتباه شده اند. ولی مهم نیست بدانیم که آیا آنها تصویر دروغینی را که دستگاه های تبلیغاتیشان از سوریه بازنمائی کرده اند، دوباره بازبینی و تصحیح خواهند کرد یا نه. نکتۀ مهم، در تحولات مرتبط به توازن نیروها بین ناتو و سازمان همکاری شانگهای است.
در نتیجه، واقعۀ حوله نشان می دهد که غربی ها قادر به درک آن چه در محل در شرف تکوین است نیستند، در حالی که اطلاعات نظامی روسیه در محل در وضعیت دیگری به سر می برد.
108 جسد توسط ارتش «سوریۀ» آزاد (1) در مسجدی در حوله به نمایش گذاشته شد. به گزارش شورشیان، این اجساد شهروندانی است که 25 می 2012 توسط شبهه نظامیان طرفدار دولت، به نام گروه «شبیحه» به قتل رسیده اند.
دولت سوریه با چنین رویدادی کاملا متزلزل شد، و فورا این کشتار را محکوم کرد و مخالفان مسلح را متهم اعلام کرد.
در حالی که آژانس خبری ملّی، نمی توانست مشخصا و با اطمینان کامل گزارش دقیقی در این مورد تهیه کند، آژانس خبری کاتولیک سوریه، بی هیج اتلاف وقت گزارشاتی دربارۀ بخشی از وقایع منتشر کرد و در آن رسما گروه های مخالف را متهم دانست(2).
پنج روز بعد، شبکۀ روسی «روسیه 24» گزارش دقیقی به مدت 45 دقیقه پخش کرد که تا امروز باید آن را کاملترین گزارش منتشر شده در این مورد بدانیم(3).
دولت های غربی و خلیج (مترجم : خلیج فارس) که در پی «تغییر رژیم» در سوریه هستند و تاکنون گروه مخالف را به عنوان مخاطب ممتاز و معتبر بهر سمیت شناخته اند، بی آن که منتظر گزارش هیئت دیدبانی سازمان ملل متحد باقی بمانند، نسخۀ گزارشات ارتش «سوریۀ» آزاد را به عنوان نسخۀ معتبر انتخاب کردند.
برای اعمال مجازاتهای بیشتر، اغلب آنها خودشان را، در صورت لزوم، برای اخراج سفیران سوریه آماده کرده بودند. چنین مجازاتی برای متارکۀ کامل روابط دیپلماتیک تدارک دیده نشده بود و می بایستی بقیۀ افراد دیپلماتیک سوریه در سفارتخانه ها باقی بمانند.
شورای امنیت در سازمان ملل متحد، بی آن که متهم را مشخص کند، با انتشار بیانیه ای کشتار را محکوم کرد، و علاوه بر این دولت سوریه را به تعهد نسبت به وظایفش فراخواند، یعنی تأمین حفاظت مردم با استفاده از امکانات مناسب، یعنی بی آن که از سلاح های سنگین استفاده کند(4).
بر عکس، کمیسر عالی حقوق بشر، ناوی پیلای، بر اساس گزارشات دریافتی مقامات سوری را متهم دانسته و درخواست کرد که پرونده به دیوان بین المللی کیفری ارسال گردد.
رئیس جمهور فرانسه فرانسوا هولاند و وزیر امور خارجه اش لوران فابیوس درپی متقاعد ساختن روسیه و چین هستند که مانع قطعنامۀ شورای امنیت برای استفاده از نیروی نظامی نشوند. از سوی دیگر نشریات فرانسوی روسیه و چین را به حمایت از رژیم جنایت کار متهم کرده اند.
در پاسخ به چنین اتهاماتی، نایب وزیر امور خارجۀ روسیه، آندرئی دنیسوف اظهار تأسف کرد که موضع گیری فرانسه به «واکنش هیجانی ساده» خلاصه شده و فاقد هر گونه تحلیل عینی از وقایع است. او در عین حال یادآور شد که موضع گیری کشور او، در این پرونده مانند موارد دیگر، پشتیبانی از دولت خاصی نیست، بلکه از مردم دفاع می کند(و می دانیم که مردم سوریه در آخرین رفراندم رئیس جمهور بشار الاسد را انتخاب کردند).
به درخواست دولت دمشق، هیئت دیدبانی سازمان ملل متحد در محل رویداد حضور یافت. گروه مخالف که کنترل این منطقه را در اختیار دارد از این هیئت استقبال به عمل آورد و بر این اساس گزارشاتی تهیه گردید.
در کنفرانس خبری برای استفادۀ داخلی، رئیس کمیسیون بررسی کشتار در سوریه، گزارش مختصری را خواند و نخستین عناصر پرونده ای را که در فعلا در حال تکوین است، اعلام داشت. به گفتۀ او، کشتار توسط شورشیان مخالف رژیم طی عملیات نظامی ارتش «سوریۀ » آزاد در منطقه انجام گرفته است.
با آگاهی به این امر که گزارش هیئت دیدبانان سازمان ملل متحد می تواند آنها را مورد تهدید قرار دهد، به همین علت غربی ها یک هیئت فوق العاده توسط شورای حقوق بشر در ژنو تشکیل دادند که اوضاع را تحت کنترل خودشان بگیرند. این هیئت فوق العاده می تواند فورا گزارشاتی را بر اساس تعبیر خودشان تحمیل کنند، حتی پیش از آن که مأموریت دیدبانی سازمان ملل متحد به پایان رسیده باشد.
چگونه می توانیم پی ببریم که در حوله چه روی داده است؟
دو مانع اصلی جلوی کار تحقیقاتی را می گیرد : دولت سوریه کنترل حوله را از چند هفتۀ پیش از دست داده بود. در نتیجه مأموران سوری نمی توانند به محل بروند و اگر روزنامه نگاران به آنجا راه پیدا می کنند حتما با توافق و تحت نظارت و حفاظت ارتش «سوریۀ» آزاد است.
با این وصف یک استثناء وجود دارد : گروه روزنامه نگاران روسیا 24، شبکۀ خبری روسیه، موفق شد بی هیچ محافظی به محل برود و گزارش دقیق و استثنائی تهیه کند.
هیئت رسمی سوریه اعلام داشت که از طریق شاهدان عینی اطلاعاتی را جمع آوری کرده است، ولی تا تکمیل نهائی پرونده، آن را منتشر نخواهد کرد. تا امروز، هویت شاهدان به عنوان اسرار رسمی حفاظت شده است. با این وجود، تلویزیون رسمی روز اول ژوئن گزارشات تعدادی از شاهدان را منتشر کرد.
تجسس گران در عین حال مجهز به دوربین ویدئو هستند که به طور کاملا کنترل شده توسط ارتش «سوریۀ» آزاد در اختیار آنها گذاشته می شود.
ارتش «سوریۀ» آزاد با جمع آوری اجساد در مسجد و به دلیل دفن آنها در فردای همان روز، برای دیدبانان سازمان ملل متحد ممکن نبود که مشاهداتشان را بر اساس پزشکی قانونی تهیه کنند.
نتیجه گیری های شبکۀ ولتر
حوله شهر نیست، بلکه منطقه ای است که در کل رسما از سه محله تشکیل شده و تقریبا 25000 نفر جمعیت دارد، البته حوله امروز تا حدود زیادی خالی از سکنه شده.
محلۀ سنّی ها [تل داو] است که از چند هفتۀ پیش به تصرف شورشین درآمده. ارتش «سوریۀ» آزاد راه های عبور ومرور را با ایجاد چندین پست تحت حفاظت خود در آورده ولی از این منطقه دورتر نمی روند.
افرادی برای باج گیری تعدادی کودک را ربوده بودند(5). به طور مشخص این کودکان چند روز پیش از کشتار حوله به قتل رسیده بودند، ولی جسد آنها توسط ارتش «سوریۀ» آزاد به مسجد آورده شده تا در کنار اجساد دیگر به نمایش گذاشته شود.
24 می، شبانه، ارتش «سوریۀ» آزاد عملیات گسترده ای را برای تثبیت موضع گیری اش در منطقه آغاز کرد و هدفش تبدیل [تال داو] به یک پایگاه جدید بود. برای چنین عملیاتی، 600 تا 800 مبارز که از مناطق دور دست آمده بودند در [راستان و ساعان] (مترجم : املای اسامی این محله ها ممکن است اشتباه باشد) مستقر شدند و سپس فورا به پست های نظامی حمله کردند. طی این مدت، یک گروه تل داو را سنگربندی کردند، و پنج باطری موشک ضد تانک کار گذاشتند، و به تصفیۀ قومی بین ساکنین محل پرداختند.
نخستین قربانیان تل داو ده نفر از اعضای خانوادۀ عبدالموطی مشلاب - یکی از نمایندگان حزب بعث که به تازگی انتخاب شده بود، و دبیر مجلس ملی بود – سپس خانوادۀ یک افسر ارشد، معاویه السید. اهداف بعدی خانواده های سنّی بودند که به مرام شیعه درآمده بودند. بین قربانیان خانواده های دو روزنامه نگار «تاپ نیوز» و «نیو اوریان نیوز»، و آژانس های خبری عضو شبکۀ ولتر. چندین نفر، و از جمله کودکان مورد تجاوز قرار گرفته بودند، پیش از آن که به قتل برسند.
تنها یکی از پست های ارتش ملی از بین رفت، مهاجمان استراتژی خودرا تغییر دادند. آنها شکست نظامی خود را به عملیات اطلاعاتی تبدیل کردند. آنها به بیمارستان الوطنی حمله کردند و آن را به آتش کشیدند، و از سردخانۀ بیمارستان اجساد را به علاوه قربانیان دیگر به مسجد منتقل کردند و از اجساد جمع آوری شده فیلم گرفتند.
در نتیجه، وجود «شبیحه» (شبهه نظامیان طرفدار اسد) افسانه ای بیش نیست. مطمئنا افرادی که طرفدار دولت باشند وجود دارند و مسلح نیز هستند و می توانند دست به اعمال انتقام جویانه بزنند، ولی هیچ ساختار و سازمانی ندارند که بتوانند به عنوان گروه شبهه نظامی طرفدار دولت دست به عملیات بزنند.
پیامدهای سیاسی و دیپلماتیک
اخراج سفیران سوریه توسط دولت های غربی، برنامه ای بود که از پیش در همآهنگی تنظیم شده بود. غربی ها تنها منتظر چنین واقعه ای یا نظیر آن بودند تا این برنامه را عملی سازند. خیلی از کشتارهایی را که پیش از این به وقوع پیوسته بود، ندیده گرفته بودند زیرا می دانستند که توسط ارتش «سوریۀ» آزاد صورت گرفته است، و این بار از فرصت استفاده کردند، زیرا فکر می کردند که این کار توسط شبهه نظامیان طرفدار دولت انجام گرفته است.
طرح اخراج سفیران سوریه نه در پاریس بلکه در واشینگتن تنظیم شده بود. پاریس توافق اصولی خود را اعلام کرده بود، بی آن که پیامد های حقوقی آن را در نظر بگیرد.
لامیا شاککور نیز در عین حال سفیر سوریه در یونسکو می باشد، ولی نمی توانند او را از فرانسه اخراج کنند زیرا او دو ملیتی است : فرانسوی و سوری.
اخراج ها به شکلی تنظیم شده بود که توهم جریانی عمومی را برای فشار روی روسی به وجود بیاورد. در واقع، ایالات متحده در پی آزمایش توازن نیروها در سطح بین المللی است، و می خواهد واکنش روس ها را بیازماید و بداند که تا کجا می تواند پیشروی کند.
با این وجود گزینش کشتار در حوله یک اشتباه تاکتیکی بود. واشینگتن این واقعه را به عنوان فرصت مناسب انتخاب کرد، زیرا تصور می کرد که هیچکس نمی تواند به حقیقت وقایع پی ببرد.
به فراموشی سپردن این واقعیت که مسکو ظرف چند ماه، بیش از 100000 روس که از این پس مقیم سوریه هستند، به این کشور گسیل کرده است. آنها نه تنها برای منصرف ساختن ناتو در بمباران سوریه، سامانۀ پدافند هوائی بسیار پیشرفته ای را کار گذاشته اند، بلکه دارای یگان اطلاعاتی به انظمام نظامیانی هستند که به آنها اجازه می دهد آزادانه در مناطق شورش زده رفت و آمد کنند. (مترجم : احتمالا روزنامه نگاران شبکۀ روسی به کمک همین نظامیان به حوله رفته و گزارش تهیه کرده اند). در مورد واقعۀ فعلی، مسکو موفق شد ظرف چند روز واقعیت را آشکار سازد. متخصصان روسی موفق به شناسائی 13 عضو ارتش «سوریۀ» آزاد شدند که در کشتارها شرکت داشتند، و نام آنها را نیز به مقامات سوری گزارش کردند. در چنین شرایطی، مسکو نه تنها به وحشت نیافتاد بلکه موضع گیری خود را نیز تحکیم بخشید.
برای ولادیمیر پوتین، خواست غربی ها روشن است، از دیدگاه او غربی ها می خواستند از کشتار حوله برای خودشان وجهۀ نمادینه ای دست و پا کنند، ولی بر عکس، روند رویدادها نشان داد که دیگر اوضاع را تحت کنترل ندارند. از آن جائی که افسران اطلاعاتی خود را، که ارتش «سوریۀ » آزاد را پوشش می دادندف بیرون کشیدند، تنها پهپاد و ماهواره هایشان را برای دیدبانی در اختیار دارند. و از سوی دیگر به دلیل دروغ ها و رجز خوانی های مشتی نظامی مزدور که به محل فرستاده اند، دچار شکنندگی های آشکاری شده اند.
ازد یدگاه مسکو، این کشتار چیزی نیست به جز یکی از تراژدی هایی که سوری ها ظرف یکسال گذشته به خود دیده اند. ولی مبدل ساختن عجولانۀ این کشتار به اهرم توسط غربی ها نشان می دهد که از سقوط امارات اسلامی در بابا عمر به این سو هیچ استراتژی مشترکی ایجاد نکرده اند. به طور مشخص، آنها به تدریج جلو می روند، در نتیجه از پیش بازنده هستند، و برای بازیگر شطرنج این فرصت را فراهم می سازند که برندۀ بازی باشد.
— -
پی نوشت
[1] شبکۀ ولتر (مترجم : سایت نویسندۀ مقاله از سایت های آلترناتیو در فرانسه) در اصطلاح ارتش سوریه آزاد که در نشریات رایج است، سوریه را داخل گیومه می گذارد - «سوریه» - تا نشان دهد که مبارزانی که در آن شرکت دارند، تا حدود بسیار زیادی از خارجی ها (یعنی افرادی که سوری نیستند) تشکیل شده و فرماندۀ آنها نیز اهل سوریه نیست.
[2]«شکاف بازگشت ناپذیر سوریه؟»
Vox Clamantis, 26 mai 2012.
[3] Global Research a traduit en anglais la retranscription d’extraits de cette émission. Voir : “Opposition Terrorists "Killed Families Loyal to the Government"”, Voltaire Network, 1er juin 2012.
[4] « Syrie : que dit le Conseil de sécurité ? », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 28 mai 2012.
[5] در حال حاضر این موضوع یکی از مسائل مهم امنیتی در کشور است. بسیاری از اوباشانی که به عنوان سیاهی لشکر در ارتش آزاد «سوریه» به خدمت گرفته شده بودند، به دلیل نبود امکانات مالی برکنار شده اند. این افراد سلاحهایی را که غرب در اختیار آنها گذاشته بود، حفظ کرده اند و دست به کارهای تبهکارانه می زنند. غالبا آدم ربائی و درخواست باج در ازای آزاد سازی قربانیانشان.