در برابر سران دولت ها و کشورها ، رئیس جمهور فرانسه نظریه ی میهن پرستی را در تضاد با ملی گرایی عنوان کرد . تی یری میسان یادآوری می کند که این لحن در گذشته برای محروم ساختن ملت های مغلوب از حق حاکمیت خود به کار گرفته می شده.
اما در شرایط کنونی ، همه گیر شده .
طی مراسم بزرگداشت صدمین سال پایان جنگ جهانی اول ، پرزیدنت مانوئل مکرون میان میهن پرستی و ملی گرایی تفاوت گذاشت .
رئیس جمهور فرانسه در برابر ۷۲ تن از سران کشورها و دولت ها ، همچنین هم تای آمریکایی خود دونالد ترامپ ، و چند تن دیگر که خود را ملی گرا می نامیدند ، اعلام کرد : ٬٬ میهن پرستی درست بر عکس ملی گرایی است . ملی گرایی خیانت به میهن پرستی است [1] ٬٬ .
دعوت از متحدان و قرار دادن آنها روی سکویی که نمی توانند از آن بیرون بروند ، و فحش دادن به آنها ، کار غریبی است .
تاریخ دانان اتفاق نظر دارند که جنگ ۱۹۱۴-۱۸ به علت ملی گرایی جنگجویان به وجود نیامد ، بلکه رقابت میان چند امپراطوری بوده . بسیاری از بازماندگان این جنگ متوجه شدند که از سوی رهبران خودتحت تاثیر قرار گرفته بودند تا از منافع آنها دفاع کنند . این امر سبب شد تا نظریه ی ملیت را محکوم نکنند ، بلکه متوجه تبلیغاتی باشند که سبب جنگ گردید .
میهن پرستی
میهن پرستی احساسی است که تعلق شما را به یک قوم نشان می دهد . ما فرزندان والدین خود هستیم ، که آنها نیز فرزندان والدین خودشان هستند و این سلسله مراتب همینطور ادامه دارد . چنانچه اجداد خود را به صورت کسانی بنگریم که ما را تربیت کرده اند ، و تنها به لحاظ بیولوژیکی در هستی ما نقش نداشتند ، این نظریه می تواند جهانی باشد . موضوع جنسیت نیز در این سلسله مراتب نقشی ندارد . در فرانسه ، تفاوتی میان میهن و مام میهن وجود ندارد .
ملی گرایی
ملی گرایی ، نسبتی است که ما را به جانب مادری واحد هدایت می کند . به لحاظ معنا به مفهوم تولد گرفته شده . ونشان از nascere شناسی ، ملت از کلمه ی لاتین
خصوصیات واحدی دارد . در بیشتر تمدن های کهن ، ملیت به مفهوم تعلق داشتن اعضای آن به آداب و فرهنگی واحد بوده است .
در قرون وسطی ، قاره ی اروپا از یک ملت واحدی تشکیل می شده ، که مسیحیت بوده .با جدایی مذهب پروتستان و کاتولیک ، همچنین جنگ هایی که در این رابطه رخ داد ، همه متوجه ملت های پروتستان و ملت های کاتولیک شدند . ( در هر منطقه ، یک مذهب )
(Cujus regio , ejus religio )
سپس به مرور زمان ، دولت جایگزین مذهب شد ، به صورتی که خصوصیات واحد یک ملت را ترسیم می کرد ، و میگذاشت تا آزادی مذاهب در آن جریان داشته باشد .
اما ، اجتماعی که آزادی مذهبی را قبول کرد ، دیگر نمی توانست ادعا کند که پادشاه حق خدادای است . انقلاب فرانسه ، نشان داد که برای حقانیت ، حاکمیت سیاسی باید از سوی مردم انتخاب شود .
ملت : شامل اشخاصی می باشد که به لحاظ قانونی در کنار هم قرار گرفته اند تا افرادی باشند تحت یک دولت ٬٬ .
حکم پادشاه لویی ۱۶ . در ۲۳ ماه ژوییه ۱۷۸۹ :٬٬ اصل حاکمیت به طور اساسی در یک ملت قرار دارد . هیچ قدرت ، هیچ فردی نمی تواند قدرت را به دست بگیرد ، مگر آنکه صریحاََ واجد شرایط آن باشد ٬٬
ماده ی سوم اعلامیه ی حقوق بشر و شهروندی = ۲۶ ماه اوت ۱۷۸۹
مفهوم ملت امروزه به طور جهانی به کار گرفته می شود ، تنها تفکر سیاسی آنگلو -ساکسون و ایدئولوژی عناصر اسلام گرا از آن مستثنا می باشند . تعلق داشتن به یک ملت ، به صورت به کار گیری از قانونی واحد می باشد ، که حقانیت آن باید به طور جمعی مورد پذیرش قرار گیرد .
بر عکس ، ایدئولوژی عناصر اسلام گرا ( اخوان مسلمین و عناصر جهادی ) از مفهوم قرون وسطایی تبعیت می کنند :که درآن یک مذهب نماینده ی یک ملت است . از این رو تنها یک ملت اسلامی وجود دارد ، و ملت ها به لحاظ دولت ها تفاوتی نمی کنند .
آنگلو ساکسون ها ، به تفکر قبل از انقلاب کبیر فرانسه اعتقاد دارند . برای آنها یک ملت ، یک گروهی است که به لحاظ سیاسی از اشخاصی تشکیل شده که دارای اصالت ، زبان و آداب و رسوم مشترکی می باشند .
Nation : A large group of people having a common origin , language and tradition and usu . constituting a political entity .
Black’s Law Dictionary (2014 ed )
این مفهوم قومی ملت ، نشان دهنده ی ادامه ی استراتژی سلطه گرای ٬٬ تفرقه بیانداز و حکومت کن ٬٬ همانگونه که در نقشه های ٬٬ خاور میانه ی بزرگ ٬٬ ارتش ایالات متحده مشاهده می کنیم می باشد ، که توسط کلنل رالف پیتر نگاشته شده ، و توسط رابین رایت انتشار یافته .
به طور خلاصه ، میهن پرستی موضوعی است جهانی و ملی گرایی این حالت را ندارد ، چرا که انگلو ساکسون ها و اخوان مسلمین ، با سایر مردم جهان خود را در یک سطح نمی بینند .
جنگ ها از نقطه نظر کسانی که آنها را طراحی می کنند
این مفهوم نشان می دهد که جنگجویان جنگ اول جهانی ،هم خود را میهن پرست و ملی گرا می خواندند ، حال به خطابه ی آقای مکرون بپردازیم : ٬٬ میهن پرستی بر عکس ملی گرایی است . ملی گرایی خیانتی است به میهن پرستی . ٬٬
در مفهوم صریح این جمله ،تضادی وجود دارد ،چرا که هیچ چیز میهن پرست ( آنچه از اسلاف به ما رسیده ) را در مقابله با ملی گرا (انتخاب رهبران و تابعیت از قانونی واحد ) قرار نمی دهد .
تا چندی پیش ، حزب استعمار گرای فرانسه ، از میهن پرستی دفاع می کرد و ملی گرایی را محکوم می نمود . مردم ( تونکن = جزایر شمالی ویتنام- لاوس خلیج تونکن وغیره ) می توانستند از وجود اجداد خود مقرور باشند ، اما خود را ویتنامی بخوانند ، و هرگز خود را فرانسوی به حساب نیاورند . محکوم کردن ملی گرایی دیگر ملت ها به نوعی منع حق حاکمیت آنها بوده است .
زمانی که رومن گاری که خود جزو ارتش مقاومت و دیپلمات نیز بوده ، میهن پرستی را مخالف ملی گرایی به حساب می آورد ، خود را از پیشینیان خود جدا کرده و مشخص نموده که برای او ملی گرایی به مفهوم عام نبوده است بلکه با ٬٬ تعصب وطن دوستی ٬٬ و نفرت از دیگری خلاصه می شده .
آقای مکرون طی کارزار انتخاباتی خود ادعا می کرد که فرهنگ او فرانسوی نیست ، بلکه از فرهنگ موجود در فرانسه برخوردارشده ، به نوعی میهن پرستی را محکوم می کرد . با روی کار آمدن ، بحث او در همین زمینه پیشرفت کرد .
چند هفته پیش از این ، رئیس جمهور فرانسه از ٬٬ بیماری جزام ملی گرایی ٬٬ سخن گفته بود . و امروز بار دیگر ملی گرایی را به شدت محکوم می کند . که این در مخالفت با میهن پرستی نیست ، بلکه یک درجه تفاوت پیدا کرده .
فرانسوآ میتران ، رئیس جمهور سابق فرانسه ، در پارلمان اروپا مدعی شد ٬٬ ملی گرایی یعنی جنگ ! ٬٬ برای او این موضوع به مفهوم پایان دادن به جنگ های میان ملت های اروپایی بوده ( فرانسه ، طی تاریخ گذشته ی خود ، با تمام دولت های اروپایی جنگیده ، الا با دانمارک ) و خواسته ی او ایجاد دولت فدرال در اروپای بوده است .
این پروژه توسط والتر هالشتاین ، مشاور مخصوص آدولف هیتلر نگاشته شد ، سپس از سوی نخستین مدیر کمیسیون اروپایی باز خوانی گردید ، اما هرگز اجرا نشد . تصور نابود سازی ملی گرایی اروپایی ، و جایگزینی ملی گرایی دیگری در سطح وسیع تر ، کار غیر ممکنی است .
راهنمایان آقای میتران ، و مربیان ماکرون ، و ژاک آتالی ، حکومت جهانی را ترجیح می دهند . این عقیده در واقع یکسان است : با اتحاد بیشتر ، از جنگ رهایی خواهیم یافت . اما این عقیده نباید تنها ساکنین اروپا را در بر بگیرد ، بلکه تمام انسان ها و آنهایی که هیچ چیزی نخواسته اند ، نیز باید شامل آن باشند .
به نظر می رسد که جنگ ها هرگز قبل از ملت ها وجود نداشته ، و در کادر کنونی اجازه می دهند تا مردم سرنوشت خود را انتخاب کنند . مشکل مردم ، در حاکمیتی نمی باشد که حقوق خود را به جا نمی آورد ، بلکه در چگونگی امکان تحقق آن می باشد .
همین امر باعث به وجود آمدن جنگ اول جهانی گردید . و می توان در باره ی آن گفت ، مانند آن چه درکشور کره می گذرد ( پس از اعلام آتش بس ) ، و یا در عراق و سوریه که در واقع ٬٬ جنگ خود ضد ملی گرایی است ٬٬ .
[1] « Discours d’Emmanuel Macron en hommage aux victimes de la Grande Guerre », par Emmanuel Macron, Réseau Voltaire, 11 novembre 2018.