جان کری، وزیر امور خارجه: ...
برخی ممکن است بپرسند چرا من اینجا در دانشگاه ویرجینیا ایستاده ام. وزیر امورخارجه ای که نخستین سخنرانی خود را در ایالات متحده ایراد می کند؟ شما ممکن است بپرسید: "آیا دیپلماسی، آنجا، در خارج از کشور، در فراسوی مرزهایی که با حیاط های پشت خانۀ ما بسیار فاصله دارند روی نمی دهد؟
******
این کار دلیل بسیار ساده ای دارد. من عامدانه به اینجا آمدم تا بر این نکته تاکید بگذارم که در دنیای جهانی شدۀ امروز دیگر در عرصۀ سیاست خارجی هیچ چیز خارجی نیست. بیش از هر زمان دیگری در گذشته، پی آمدهای تصمیماتی که ما در محیط امن کرانه های خود می گیریم تنها به خارج محدود نمی شوند، بلکه همین جا، درست در داخل آمریکا نیز به جریانی دامن می زنند. چگونه ما می توانیم بیش از هر زمان دیگری در گذشته، مسائل مربوط به سیاست خارجی را در ارتباط با زندگی روزمرۀ خود، به سود فرصتهای موجود برای همۀ آن دانشجویانی که من بیرون با آنها دیدار داشتم، و صرفنظر از این که در چه سالی هستند به آینده می اندیشند، هدایت کنیم؟ این موضوع نه تنها در رابطه با تهدید های پیش روی ما، بلکه همچنین در ارتباط با کالاهایی که ما می خریم، فرآورده هایی که به فروش می رسانیم و فرصتی که برای رشد و پویایی اقتصادی پدید می آوریم، حائز اهمیت است. موضوع به این که آیا ما ناگزیر خواهیم شد سربازانمان را برای نبردی دیگر اعزام کنیم مربوط نمی شود، بلکه با این که آیا ما قادر به اعزام فارغ التحصیلان خود به بازارهای پررونق کار خواهیم بود ارتباط پیدا می کند.
این همان دلیلی است که مرا به اینجا آورده است.
من در اینجا حضور یافته ام، زیرا زندگی ما به عنوان آمریکایی بیش از هر زمانی در گذشته با زندگی مردم در نقاطی از جهان که ما ممکن است هرگز آنها را ندیده باشیم در هم تنیده است. در چالشهای جهانی دیپلماسی، توسعه، امنیت اقتصادی، امنیت محیط زیست، شما با همان قوت مردم ساکن در کشورهایی که هرگز آنها را نخواهید دید، موفقیت یا شکست ما را احساس می کنید. زیرا با وجود همۀ دستاوردهایی که ما در قرن یست و یکم داشته ایم، تجمل درون نگری را از دست داده ایم. به جای آن، ما به بیرون می نگریم و میدان تازه ای از رقبا را مشاهده می کنیم. به اعتقاد من این کار دلایل بسیاری برای امیدوار بودن نیز در اختیار ما می گذارد. اما در همان حال رقیبان بسیاری را که به ایجاد کار و فرصت برای مردم خود مصمم هستند، یک بازار سیری ناپذیر را که گاه اخلاق و ارزشها را به فراموشی می سپارد، در برابر ما قرار می دهد.
می دانم که برخی از شما و بسیاری از مردم در سرتاسر کشور آرزو می کنند که جهانی شدن بسادگی از میان برخیزد، یا شما با حسرت روزهای آسان تری را به یاد می آورید. اما، دوستان من، هیچ سیاستمداری هر قدر هم قدرتمند باشد نمی تواند غول را دوباره به بطری بازگرداند. بنا بر این چالش ما رام کردن تکان های ناشی از جهانی شدن در عین مهار کردن توانایی های آن به منظور گسترش اطلاعات و امکانات آن برای عرضه داشتن همان فرصتهای انتخابی که ما را نیرومند و آزاد ساخته اند، به دورترین نقاط زمین است.
بنا بر این، من پیش از آنکه در آخر این هفته برای گوش فرادادن به متحدان و شرکای خود درسراسر اروپا و خاورمیانه و طی ماه های آینده در سرتاسر آسیا و آفریقا عازم سفر شوم، می خواستم ابتدا با شما دربارۀ چالش هایی که ما در داخل پیش روی خود داریم سخن بگویم، زیرا، تعامل ما با بقیۀ دنیا ازانتخابهای مهمی که همراه یکدیگر، بویژه درارتباط با بودجۀ کشور می کنیم، آغاز می شود.
……
کودکانی که ما به نجات جانشان از ایدز یاری می هیم، زنانی به آزاد شدنشان از قاچاق به منظوربهره برداری جنسی مدد می رسانیم، دانش آموزانی که به جای پیوستن به زندگی کوتاه در دامن تروریسم برای نخستین بار می توانند گام نهادن به درون یک مدرسه را برگزینند- نیرومند ترین کسانی که برای حفظ منافع چنین کسانی می کوشند، آمریکاییان انگشت شمار و متعهدی هستند که به خاطر آنها و به خاطر منابعی که برای کمک به آنها مورد نیاز ماست به پا می خیزند. و من امیدوارم که همۀ شما و بسیاری کسانی که این سخنان را گوش می دهند از آن شمار باشید.
…………
من این بهانه را که آمریکاییان به آنچه که در خارج از حوزۀ بلا فاصۀ دیدشان روی می دهد علاقه ای ندارند نمی پذیرم. من باور نمی کنم هیچکدام از شما که در اینجا نشسته اید چنین کسانی باشید، من به این سخن دربارۀ آمریکاییان اعتقاد ندارم.
در واقع، اگر مردم بتوانند نقطه ها را به هم وصل کنند و آنچه را که ما دست به کار انجامش هستیم به صورت کامل دریابند، حوزۀ داخلی برای آنچه که ما انجام می دهیم، براستی وسیع است. این حوزه 314 میلیون آمریکایی را که زندگیشان به خاطر آنچه که ما انجام می دهیم هر روز رو بهبود است و در عمق وجودشان، هنگامی که فرصتی برای تأمل و اندیشیدن پیدا کنند، پی می برند که سرمایه گذاری ما در خارج آنها و کشورمان را در امنیت بهتری نگاه می دارد، در بر می گیرد.
حالا، دوستان من، در این عصر، هنگامی که جهانی که در حال تنگ و فشرده تر شدن است با صداهایی که خواستار فشرده تر شدن بودجه ها هستند برخورد پیدا می کند- و ما تنها نیستیم- وظیفۀ ما به هم پیوستن آن نقطه ها است، به هم پیوستن آنها برای مردم آمریکا بین آنچه که ما در آنجا دست به کارش هستیم و میزان تفاوتی است که اینجا در داخل ایجاد می شود، وظیفۀ توضیح این نکته است که چرا هزینۀ رها کردن کوششهای جهانی ما بسیار گزاف خواهد بود و چرا خلائی که ما با عقب نشستن به دوران خودمان به جای می گذاریم بسرعت به وسیلۀ کسانی که منافشعشان به طرز عمیقی با منافع ما متفاوت است پر خواهد شد.
******
این زمانه ای است که ما باید به خاطر امنیت خود و سلامت اقتصادی کشورمان [با جهان] در ارتباط و تعامل باشیم. این یک امر اختیاری نیست. این یک ضرورت است. در باور من مردم آمریکا این معنی را درمی یابند. صاحبان کسب و سرمایۀ ما آن را درک می کنند. موضوع پیچیده ای نیست. آنها هرچه بیشتر در خارج فروش داشته باشند، در داخل نیز افراد بیشتری را به استخدام در می آورند. و از آنجا که 95 در صد مشتریان جهان در خارج از کشور مازندگی می کنند، ما می توانیم توانایی خود را برای رقابت در بازارهایی که به طورروزافزون در حال رشدهستند فلج کنیم.
…..
درسایۀ جنگ جهانی دوم، اگر شما به کسی می گفتید که ژاپن و آلمان چهارمین و پنجمین شرکای بازرگانی ما خواهند بود، آن شخص گمان می کرد که شما دیوانه شده اید. پیش از اقدام جسورانۀ نیکسون به گشایش با چین، در تصور هیچکس نمی گنجید که چین امروز دومین شریک بازرگانی ما خواهد بود، ولی این درست همان چیزی است که اتفاق افتاده است.
حتی 15 کشوری که بهترین شرکای بازرگانی ما هستند زمانی از کمک های خارجی ایالات متحده استفاده می کردند. دلیلش این است که هدف ما این نیست که کشوری را برای همیشه وابسته به خود نگاه داریم. هدف دقیقا ایجاد این بازارها، گشودن این فرصتها، برقراری حکومت قانون است. هدف ما به کار گرفتن کمک های خارجی به منظور یاری دادن به کشورها برای تحقق بخشیدن به توان بالقوۀ خود، توسعۀ توانایی خود در حکومت کردن و تبدیل شدن به شرکای اقتصادی است.
******
ولی کار ما به هیچ روی به پایان نرسیده است. هفت کشور از ده کشوری را که دارای سریع ترین آهنگ رشدهستند در قارۀ آفریقا واقع شده اند. و چین که هم اکنون بیشتر از ما در آنجا سرمایه گذاری می کند، این نکته را دریافته است. تنها درسال گذشته، چهار مورد از پنج مورد بزرگترین اکتشافات نفت و گاز طبیعی در کرانه های موزامبیک روی داده است. اقتصادهای رو به توسعه کانونهای اصلی رشد را تشکیل می دهند و آنها بر روی صاحبان کسب و سرمایه گشوده اند و ایالات متحده باید پشت آن میز حضور داشته باشد.
******
ولی اجازه بدهید تأکید کنم. مشاغل و بازرگانی همۀ داستان را تشکیل نمی دهند و نباید هم چنین باشد. کار خوب وزارت امور خارجه و آژانس ایالات متحده برای توسعۀ بین المللی (USAID) تنها با ارزش دلار سنجیده نمی شود، بلکه عمیق ترین ارزشهای ما معیارهای دیگر سنجش آن به شمار می روند. ما به امنیت و ثبات در دیگر نقاط جهان ارج می گذاریم، زیرا می دانیم کشورهای ناکامیاب از جملۀ بزرگترین تهدید ها برای امنیت ما هستند و شرکای جدید بزرگترین دارایی های ما به شمار می روند.
سرمایه گذاری های ما پشتوانۀ تلاشهایمان برای مقابله با افراط گرایی خشونت طلب، در هرجا که رشد کند،هستند. ما یاری دادن به کشورها را برای تأمین امنیت خودشان ادامه خواهیم داد، از دیپلماسی در هرجا که میسر باشد بهره می گیریم و از متحدانی که با تروریست ها به پیکار بر می خیزند پشتیبانی می کنیم.
…….
ما به حقوق بشر ارج می گذاریم، و در اینجا نیز به بازگفتن داستان کار خوب آمریکا نیاز داریم. ما می دانیم که بهترین راه ارتقاء حقوق جهانی مردم، حقوق و آزادی مذهبی، نه از پشت میز خطابه و نه از انتهای خیابان پنسیلوانیا می گذرد. بهترین راه از خط جبهه - و از هر جایی می گذرد که حقوق بینادین انسانی از مردم دریغ شده باشد.
….
کارمندان دلیر وزارت امور خارجه و ((USAID – و کارکنان امنیت دیپلماتیک که از غیرنظامیان مشغول به خدمت در خارج محافظت می کنند- در برخی از خطرناکترین نقاط زمین به کار اشتغال دارند، و این وظیفه را با وقوف کامل به این که مشارکت ما با کشورهایی که در تعهد ما به ارزشهای دموکراتیک و حقوقف بشر شریکند نیرومند تر است، انجام می دهند. آنها از نهادهای دموکراتیک در قرقیزستان و گرجستان با آگاهی از تجربۀ خود ما دایر بر این که به سرانجام رساندن درست دموکراسی به زمان نیاز دارد و کمتر بلافاصله صورت می پذیرد، پشتیبانی می کنند.
در پایان همۀ آن تلاشها، همۀ آن خطرهایی که آنها می پذیرند برای ما امنیت بیشتری به ارمغان می آورند.
******
ما به تندرستی و تغذیه و اصل یاری دادن به نیرومند شدن مردم برای کمک به خودشان ارج می گذاریم. ما از طریق طرح های اساسی مانند تغذیۀ آینده، کشورها را نه تنها برای کاشتن و درو کردن غذای بهتر یاری می دهیم، بلکه به آنها برای شکستن حلقۀ فقر، سوء تغذیه و گرسنگی کمک می کنیم.
ما در پی کاستن از مرگ و میر ناشی از زایمان، ریشه کن ساختن فلج اطفال و محافظت از مردم در برابر مالاریا؛ سل و آنفلوآنزای همه گیر هستیم. و من با احساس مباهات به شما خواهم گفت که طرح بهداشت جهانی و برنامه هایی مانند برنامۀ امداد اضطراری رئیس جمهوی برای ایدز (PEPFAR) که من با افتخار دستی در آنها داشته و به ایجادشان کمک کرده ام، با کوشش آمریکاییان جان 5 میلیون تن از مردم را در آفریقا نجات داده اند. امروز ... (کف زدن حضار.) و امروز- امروز با شگفتی- ما در آستانۀ پیدایش یک نسل بالقوه آزاد از ایدز ایستاده ایم، زیرا می دانیم که این بیماری ها تمایزی از نظر ملیت قائل نیستند؛ و بر این باوریم که نجات مردم از رنجی که قابل جلوگیری است، به توجیه نیاز ندارد. و به اعتقاد من این بخشی از ارزشهای ما است.
******
ما برای برابری جنسیتی ارزش قائلیم، و می دانیم که وقتی حقوق کامل و فرصت برابر در اختیار زنان و دختران قرار می گیرد، کشورها در حقیقت از صلح و کامیابی بیشتری برخوردار می شوند. (کف زدن حضار.) در طی ده سال گذشته، نسبت زنان افغان که برای تحصیلات عالی ثبت نام کردند از تقریباً صفر به بیست درصد رسید. در سال 2002، کمتر از یک میلیون پسر در مدارس افغانستان مشغول تحصیل بودند و دختران تقریباً هیچ حضوری در این عرصه نداشتند. حال، با کمک آمریکا، بیش از یک سوم از تقریباً 8 میلیون دانش آموزی که در افغانستان به مدرسه می روند از دختران تشکیل شده است. و بیش از یک چهارم نمایندگان مجلس افغانستان را زنان تشکیل می دهند. ما باید به این مسئله که در دراز مدت به ایجاد تغییر کمک خواهد کرد، افتخار کنیم.
ما برای آموزش ارزش قائلیم، و برنامه هایی مانند برنامه های مبادلۀ فولبرایت وابسته به وزارت امور خارجه را ترویج می کنیم. این برنامه ها با استعدادترین شهروندان را قادر می سازند که پایبندی خود را به دیپلماسی و صلح، امیدهایشان، دوستی هایشان، و باورشان را به این که همۀ پسران و دختران روی زمین باید از فرصت بهبود وضعیت خود برخوردار باشند به اشتراک بگذارند. امروزه، صدها هزار دانشجو از طریق این برنامه های مبادله به آمریکا می آیند و دانشجویان آمریکایی نیز به خارج از کشور سفر می کنند.
*****
بگذارید به وضوح بگویم. کمک های خارجی هدر دادن منابع یا صدقه نیست. بلکه سرمایه گذاری برای یک آمریکای قوی و یک جهان آزاد است. کمک های خارجی به دیگران یاری می دهد که روی پای خود بایستند و اراده آنان را برای پیوستن به ایالات متحده در تلاش های مشترکمان تقویت می کند. وقتی ما به دیگران در مبارزه با فساد کمک می کنیم، مقابله خود ما با فساد تسهیل می شود و انجام معاملات را برای شرکت های مان نیز آسان تر می کند.
وقتی برای کاهش خطر سلاح های هسته ای به سایر کشورها می پیوندیم، مشارکت هایی با این معنا ایجاد می کنیم که ما در این نبردها نباید تنها باشیم. این امر شامل همکاری های ما با شرکایمان در سراسر جهان برای حصول اطمینان این است که ایران هرگز به سلاحی که متحدان و منافع مان را به خطر بیاندازد، دست نخواهد یافت. وقتی ما به دیگران در ایجاد فضای لازم برای ایجاد ثبات در جوامعشان کمک می کنیم، در واقع به مردم شجاع برای ساختن آینده ای بهتر و دموکراتیک تری یاری می دهیم و اطمینان حاصل می کنیم که بعدها بهای بیشتری با خون و خزانه آمریکا نمی پردازیم.
*****
ما نمی توانیم بدون اشاره به تغییرات بی سابقه ای که در رابطه با جمعیت زمین روی داده است، از تغییرات بی سابقه ای که روی سیاره مان در حال وقوع است صحبت کنیم، و این نیز فرصت بزرگ دیگری است که ما در اختیار داریم. در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه، اکثریت جمعیت زیر سی سال سن دارند – 60 درصد زیر 30، 50 درصد زیر 21، 40 درصد زیر 18، و نیمی از کل این تعداد زیرسن 20 هستند. می دانید آنها چه می خواهند؟ آنها در پی همان فرصت ها و همان چیزهایی هستند که شما به دنبال آن هستید: فرصت. این به نفع ماست که به این جوانان با هدف توسعه مهارت های مورد نیازشان برای مقابله با بیکاری شدید که جوامعشان را فراگرفته است کمک کنیم تا بتوانند به جای راه یافتن به فعالیت های تروریستی یا افراط گرایانه به جوامعشان خدمت کنند و اقتصادهای در هم شکسته شان را بازسازی کنند. برای نخستین بار در تاریخ بشریت، جوانان در سراسر جهان، ازجمله جوانانی که در این تالار حضور دارند به عنوان یک گروه جهانی عمل می کنند،. فکرهای بازتری دارند، و در استفاده از فناوری هایی که آنها را با یکدیگر مرتبط نگه می دارند زبردست تر هستند، به نحوی که هیچ نسلی در گذشته نبوده است. ما باید به همه آنها، و به خودمان کمک کنیم تا این شبکه قابل توجه را به طور مثبتی به کار گیریم.
همانطور که چندین بار گفته ام، دلیل استثنائی بودن آمریکا این نیست که ما چنین می گوییم. ما استثنائی هستیم چون کارهای استثنائی ، هم در جاییکه مشکلات وجود دارند و هم در جایی که نویدی وجود دارد، هم در جاییکه خطر هست و هم در جاییکه دموکراسی برقراراست، انجام می دهیم . من خوش بینانه بر این باورم که ما به انجام کارهای استثنائی ادامه خواهیم داد. می دانم که ظرفیت و توانایی آن را داریم. می دانم که این بخشی ازهویت ما است و همیشه چنین بوده است.
درحالیکه از خود در باره گام های بعدی مان در این مسیر سئوال می کنیم، شایسته خواهد بود که از تاریخ خود درسی بیاموزیم. پس از جنگ جهانی دوم و پی آمدهای آن، آمریکا درست مانند امروز این گزینه را داشت که در را از درون به روی خود ببندد. به جای آن، جورج مارشال، وزیر امور خارجه وقت هم در کشورهای شکست خورده و هم نزد متحدان خطر ور شکستگی، خانه ها و راه آهن های ویران شده، مردمی را که از گرسنگی رنج می بردند، و اقتصادهای تباه شده را مشاهده کرد.
او این دوراندیشی را داشت که بداند ما بدون بازسازی و برخورداری از یک اقتصاد قوی، به ثبات سیاسی و صلح دست نخواهیم یافت. او می دانست که ما.ظیفه داریم با اروپا مشارکت داشته باشیم، به بازسازی آن، امروزی کردن کمک کنیم، و آن را برای تبدیل شدن به شریک تجاری قدرتمند و صلح آمیزی که امروزهست به جلو برانیم. دوستان من، پس از جنگ، ما تسلط خود را در زمین به رخ نکشیدیم؛ ما زمین بازی هموارتری ساختیم، و به همین دلیل امروز کشوری قوی تر هستیم.
******
حال با وضعیت مشابهی مواجه هستیم. می توانیم از خود راضی و خودپسند باشیم و یا می توانیم نیروی رقابت داشته باشیم. در حالی که بازارهای جدیدی در هر گوشه جهان در حال شکوفایی هستند- و چه با و چه بدون ما خواهند بود، - ما می توانیم درصحنه حاضر باشیم و به کاشتن بذرها یاری دهیم، یا می توانیم قدرت را به دیگران واگذارکنیم.
(پایان گزیده ها)